اسلام با توجه به نيازهاي اساسي انسان، شادي و نشاط را تحسين و تاييد كرده است. قرآن، زندگي با نشاط و شادي ‌را نعمت و رحمت ‌خدا تلقي كرده، به طوري كه در آيه 32 اعراف درباره شادي و نشاط مؤمنان در دنيا و آخرت، آمده است: "بگو - در برابر ‌كساني كه بسياري از مواهب زندگي را تحريم مي‌كردند- اي پيغمبر! چه كسي حرام كرده است زينت و آرايش و ‌زيبايي‌هايي را كه خداوند از درون طبيعت براي بندگانش بيرون كشيده؟ چه كسي حرام كرده است روزي‌هاي پاك ‌و مواهب پاك را، بگو اين مواهب پاك و اين زيبايي‌ها، براي مردم با ايمان در همين زندگي دنيا و در زندگاني ‌جاويد آخرت، قرار داده شده است."اين آيه به خوبي بيانگر اين حقيقت است كه اسلام به بهره‌مند شدن از زيبايي‌ها و موهبت‌هاي زندگي، اهميت ‌مي‌دهد و آن را زيبنده دينداران و مؤمنان مي‌داند. ‌رسول اكرم‌صلي‌الله‌عليه‌وآله مي‌فرمايند: "مؤمن، شوخ و شاداب است‌."حضرت علي‌عليه‌السلام فرموده‌اند: "شادماني، گشايش خاطر مي‌آورد" و "اوقات شادي، غنيمت است‌." ‌امام صادق عليه‌السلام فرموده‌اند: "هيچ مؤمني نيست كه شوخي در طبع او نباشد" و "شوخ طبعي، بخشي از ‌حسن خلق است‌."‌امام رضا عليه‌السلام فرموده‌اند: ‌" كوشش كنيد اوقات شما چهار زمان باشد؛ وقتي براي عبادت و خلوت با خدا، ‌زماني براي تأمين معاش، ساعتي براي معاشرت با برادران مورد اعتماد و كساني كه شما را به عيب‌هايتان آگاه ‌مي‌سازند ودر باطن به شما خلوص و صفا دارند و وقتي را هم به تفريحات و لذت‌هاي خود اختصاص دهيد و از ‌شادي ساعت‌هاي تفريح، نيروي لازم براي عمل به وظايف وقت‌هاي ديگر را تأمين كنيد."


مرز شادي و نشاط

براساس هدف و فرجام زندگي، شادي و نشاط از ديدگاه اسلام، داراي حد و مرز است. محتوا و قالب شادي و نشاط نبايد با روح توحيدي و انساني اسلام، در تضاد باشد، زيرا هر پديده‌اي كه انسان را از آرمان و هدف اصلي ‌خويش دور سازد، به هيچ وجه، مورد قبول اسلام نخواهد بود. بنابراين پديده شادي و عوامل آن، به عنوان يك ‌نياز اساسي و ضروري، تا حدي روا و مجاز است كه مانع نيل انسان به هدف اصلي‌اش نگردد، از اين رو ‌بسياري از انديشمندان مسلمان معتقدند از آن جا كه انسان در انجام هر رفتار ارادي، انگيزه و هدفي را ‌پي‌مي‌گيرد، سرور و نشاط به عنوان يك رفتار، از اين قاعده جدا نيست. اگر انگيزه و هدف در راستاي هدف ‌اصلي زندگي آدمي باشد ، اين پديده، مفيد و سودمند خواهد بود و اگر انگيزه و هدف باطل در آن نهفته و در ‌برابر هدف اساسي زندگي انسان باشد، اين پديده ، باطل و زيان‌آور خواهد بود، بنابراين مي‌توان مرز شادي و ‌نشاط را انگيزه و هدف آن دانست.‌مزاح و شوخي يكي از عوامل برجسته شادي است، اما اگر با سبك‌سري، بي‌شرمي و گستاخي همراه شود، "هزل‌" ‌ناميده مي‌شود كه در اسلام، منع شده و اگر با تحقير و بدگويي و ناسزا آميخته گردد، آن را "هجو" مي‌خوانند ‌و اين نيز در اسلام نهي شده است.‌يكي از اصحاب از رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله پرسيد: " آيا اگر با دوستان خود شوخي كنيم و بخنديم، اشكالي ‌دارد؟ آن حضرت فرمودند: اگر سخن ناشايستي در ميان نباشد، اشكالي ندارد." اگر شوخي از حد ‌خارج شود و به بيهودگي يا زياده‌روي بينجامد، ازنظر اسلام عملي ناپسند خواهد بود; همان طور كه ‌اميرمؤمنانعليه‌السلام مي‌فرمايند: " هر كس بسيار شوخي كند، وقار و سنگيني او كم مي‌شود." امام صادق ‌عليه‌السلام مي‌فرمايند: "زياد شوخي كردن، آبرو را مي‌برد." خنده و تبسم - كه از عوامل نشاط و شادي است - بايد صادقانه باشد. خنده از نظر اسلام آن گاه مؤثر و مفيد است ‌كه به شخصيت ديگران، لطمه وارد نياورد. وقتي احترام مؤمن، برتر از كعبه برشمرده شده، به خوبي روشن ‌مي‌شود كه اهانت و تحقير او، به چه اندازه نكوهيده است.قالب‌هاي نشاط و شادي، خوب است از بهترين قالب‌ها باشند و به همين دليل در روايات، قهقهه از شيطان تلقي ‌شده و تبسم، بهترين خنده دانسته شده است.زمان و مكان شادي نيز بايد با آن متناسب باشد، زيرا اگر اين تناسب برقرار نباشد، ناپسند و زشت‌ خواهد بود. به ‌طور مثال، مزاح و بذله‌گويي در مراسم سوگواري و مكان‌هاي مقدس، ناپسند است!‌ با كندوكاوي اجمالي در نظريات و گفته‌هاي دانشمندان و متون معتبر، مي‌توان اين موارد را در زمره عوامل نشاط ‌و انبساط دروني برشمرد:‌1- ايمان.‌2- داشتن روحيه رضايت‌مندي و تحمل.‌3- پرهيز از گناه.‌4- مبارزه با نگراني.‌5- تبسم و خنده.‌6-‌ مزاح و شوخي منطقي.‌7-‌ استعمال بوي خوش.‌8‌- آراستگي ظاهري، در حد متعارف.‌9-‌ پوشيدن لباس‌هاي روشن.‌10-‌ پرهيز از همنشيني با افراد افسرده.‌11‌- ورزش و كار و فعاليت بدني.‌12-‌ داشتن روحيه توكل و اميدواري.‌13‌- سير و سفر.‌14-‌ نماز شب.‌15-‌ تفريح و مشاهده طبيعت، به ويژه فضاهاي سبز.‌16-‌ تلاوت قرآن.‌17-‌ تفكر در آفريده‌هاي خداوند.‌18-‌ صدقه دادن و كمك به ديگران.