هرکه را باشم منش مولا و دوست         ابن عم من علی مولای اوست     فرا رسیدن عید غدیر خم بر عاشقان مولا علی (ع) مبارک باد     روابط عمومی اتاق بازرگانی اردبیل
مشروح حدیث غدیر ( من كنت مولاه فهذا علی مولاه )

رسول الله (ص) در اواخر سال دهم هجری که دوران غزوات سپری شده و اکثر قبایل عرب به اسلام گرویده بودند عازم حج گردید. این تنها حج او بعد از هجرت به مدینه بود ـ فریضه حج در سال نهم هجری واجب گردید ـ از این رو آن را حَجة الوداع نامیدند. به علاوه چون به امر الهی ولایت علی (ع) را ابلاغ و در نتیجه دین را کامل و نعمت را تمام فرمود آن را  حَجة الکمال و حَجة التمام نيز گفته اند. در این سفر زوجات و اهل بیت پیامبر (ص) و شخصيتهاي برجسته مهاجرین و انصار و تعداد بسیاری از اهالی مدینه و حومه آن همراه بودند . رسول الله (ص) در مدینه به جامه احرام در آمد و روز پنجشنبه پنج روز مانده از ذی‏القعده بعد از نماز ظهر از شهر بیرون آمد و به ذوالحلیفه بیرون مدینه منتقل گردید. چون امر شده بود که هر کس بتواند باید در این سفر همراه باشد،دهها هزار نفر همراه رسول الله(ص) عزیمت کردند. تعدادی نيز بین مدینه و مکه پيوستند مانند عشایر سر راه و آنان که همراه امیرالمؤمنین (ع) و ابوموسی اشعری از یمن باز می‏گشتند . از مدينه تا مکه ده روز و به قولی هشت روز طول کشید و رسول الله (ص) بعد از عبور از منزلگاههاي مختلف روز یکشنبه چهارم یا سه‏شنبه ششم ذی الحجه وارد مکه گردید و مناسک حج رابه جای آورد.
*خطبه غدیر:
در راه بازگشت به مدینه (روز 18 ذیحجه سال دهم هجرت) وقتی رسول خدا(ص) به منزل غدیر خم رسید فرشته خدای بر او نازل گشت و این آیه را در شأن امیرالمؤمنین علی (ع) ابلاغ نمود: "یا ایّها الرسولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ الیکَ مِن رَبِّکَ و اِن لَم تَفعَل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس..." (مائده، 67) یعنی:" ای پیامبر فرستاده، برسان آن چه فرو فرستاده شده است به تو از خدای تو، اگر نرسانی چنان است که هیچ یک از پیغامهای خدا را نرسانیده باشی. خدا ترا از مردمان نگاه می‏دارد..."

رسول خدا برای اجرای امر الهی دستور داد حاجیانی را که از پیش رفته بودند و آنان که هنوز حرکت نکرده بودند توقف کنند سپس فرمود در محل غدیر خم، محوطه‏ای را که پنج درخت سمره (خارین) در اطراف آن بود از خس و خاشاک ستردند و روی درختها سایبان گستردند. روز پنجشنبه هجدهم ذی حجة رسول الله (ص)، نماز ظهر را پیشاپیش مسلمانان در آن محل بگزارد. آفتاب به قدری سوزنده بود که مردم قسمتی از ردای خود را زیر پا می‏افکندند و قسمتی را روی سر می‏کشیدند. بعد از نماز بر منبری از جهاز شتران که در وسط جمعیت آماده شده بود بالا رفت و خطبه مبسوطی در شرح وظائف مسلمانان و مناقب اهل بیت ایراد نمود.در پایان خطبه، رسول الله (ص) بازوی علی را گرفته برافراشت  آن گاه فرمود: ایها الناس مَن أولی الناس بالمؤمنین مِن انفسهم؟ ای مردم چه کسی از جان مردمان به ایشان از خودشان ، سزاوارتر است؟ همه گفتند : خدای و رسول او بهتر می‏دانند. پیغمبر فرمود: ان الله مولای و انا مولی المؤمنین و انا أولی بهم من انفسهم، فمن کنت مولاه فعلیٌّ مولاه
یعنی: "خداوند مولی و سرور من است و من مولی و سرور مؤمنانم و بر مؤمنان از جانشان سزاوارترم . هر که را من مولی و سرورم پس علی نیز مولی و سرور او است (این سخن را سه بار و به نقل امام احمد حنبل چهار بار تکرار فرمود) سپس گفت: خدایا طرفدار کسی باش که طرفدار علی باشد و خصم آن باش که با او بستیزد. دوست بدار هر که او را دوست دارد. و دشمن بدار هر که او را دشمن دارد و یاری کن هر که او را یاری کند و خوار بدار هر که او را خوار بدارد و بگردان حق را با او هر جا که او می‏گردد به هوش باشید باید هر کس در اینجا حاضر است این سخن را به غایبان برساند.
به محض این که خطبه و ابلاغ رسول الله (ص) به پایان رسید هنوز مردم متفرق نشده بودند که این آیه نازل گشت: «... الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا ...» یعنی: امروز دین شما را برای شما به کمال رساندم و نعمت خود را بر شما به غايت رساندم و از این که اسلام دین شما است خشنود گشتم (مائده، 3) . پیامبر(ص) پس از نزول این آيه فرمود: «اللهُ اکبرُ علَی إکمال الدین و إتمام النعمة و رضی الربِّ برسالتی و الولایةِ لِعلیٍّ بَعدی» يعني:"بزرگتر است آن خدایی که دین را کامل و نعمت را تمام فرمود و از رسالت من و ولایت علی بعد از من خشنود است." سپس خيمه اي ویژه‏ای برافراشتند و به امر رسول الله (ص) مردان و زنان، از جمله زنان پیامبر(ص) در محضر او با علی بیعت کردند. بعد از این مراسم پيامبر(ص) با دست خود عمامه‏ای بر سر علی نهاد و دنباله آن را پشت سرش مرتب کرد. این تکریم را که در موارد استثنائی و هنگام انتصاب به إمارت انجام می‏شد «تتویج» یا تاجگذاری می‏گفتند. بعد از این مراسم، بزرگان صحابه براي تهنیت نزد علی آمدند. پيش از همه ابوبکر و عمر بودند که گفتند: «هنیئا لک یا ابن ابی طالب،گوارا باد ترا ای پسر ابوطالب. بَه بَه که صبح و شام می‏کنی در حالی که مولای همه مردان و زنان با ایمان شده‏ای .آنان علي(ع) را در آن روز با لقب امير المومنين خطاب کردند. ابن عباس گفت: به خدا سوگند که اکنون پیمان تو بر گردن همه واجب گردید. بعدها علي(ع) همين موضوع را به رخ آنها مي کشيد که آيا شما نبوديد که در روز غدير چنين و چنان گفتيد؟! حال چه شده که شيوه اي ديگر در پيش گرفته ايد؟!(کتاب سليم بن قيس(قرن اول هجري) ج2 ص894 و 583)